من خودم را دیدم

24مطلب موجود می باشد.
خودشناسی

من خودم را دیدم 28(ستایش )


یک متن خوندم از “سامرست موام” بدین مضمون: (مردم حتی زمانی که از شما می خواهند معایبشان را آشکارا به آنها بگویید انتظار دارند ستایش و تحسین…

خودشناسی

من خودم را دیدم 27(خوشبختی ظاهری یا واقعی)


فکر می کردم دیگران خیلی خوشبختند، غبطه ی ظاهر زندگیشان را می خوردم. اما آیا واقعا خوشبخت بودند؟ انسان خوشبخت در بوق و کرنا نمی کند که…

خودشناسی

من خودم را دیدم 25 (نور و ظلمت)


عامل ندیدن تاریکی است. اگر مشکل تاریکی است، خب علاج تاریکی نور است. در تاریکی همه چیز سوال است همه چیز مبهم است، همه چیز ترسناک است،…

من خودم را دیدم

من خودم را دیدم 24


تقلید حلقه ی کوران به چه کار اندرید ؟! «شما چشمهایتان را ببندید دنبال من راه بیفتید من راه و چاه را می دانم. همه به صف…

خودشناسی

من خودم را دیدم 23


افسوس میخورم از اینکه عمرم همینطور میرفت و من سر از معمای هستی در نیاورده بودم..! اگر انسان واقعا نداند برای چه به دنیا آمده است رفتارش…

من خودم را دیدم

من خودم را دیدم 22


ذهن با حیله ها و ترفندهای مختلف چون گردابی مرا به سمت خود می‌کشاند! “نکند خبر مهمی در لابلای افکار باشد که مرا از خطرات احتمالی آینده…

خودشناسی

من خودم را دیدم 21


انسانها برای یکدیگر هم دام بودند و هم دانه ،هم درد بودند و هم درمان! مردم توسط هم تشویق و تایید می شدند توسط هم ملامت و…

خودشناسی

من خودم را دیدم 19


شاید هشت سالم می‌شد که مادرم مرا به نانوایی محله فرستاد. یک ساعت منتظر بودم تا خلوتتر شود، مادرم از راه رسید، کجایی؟ گفتم: شلوغ است و…

خودشناسی

من خودم را دیدم 18


درونم را از دیگران پنهان می‌کردم اما از قضاوت دیگران بشدت وحشت داشتم. از روزی می‌ترسیدم که مردم مرا بی‌عرضه و نالایق به شمار آورند. قضاوت دیگران…