عرفانکاری 2

وقتی کلمه عرفان و عارف به میان می آید زود در ذهنمان یک آدم ریش و پشم دار خرقه به تن(صوفی) تجسم می شود که در گوشه مسجدی و خانقاهی به تفرج انفس مشغول است .
البته عارف همه یکی نیست. هر کسی در ذهنش عارف خاصی متصور می‌شود با جزئیات متنوع ! که وابسته به تجربیات و دانستگیهای هر کس متفاوت است.
مردم فکر می‌کنند که عرفان مثل دکتر و مهندس و بنا و نجار است که برای مردم کالا و خدمات ارائه می‌ دهد.
در هر عصری و مکانی چهار پنج تا عارف باشد برای ما کافیست . اوست که چشم حق بین دارد و از غیبیات دنیای درون و برون خبر می‌دهد، گاهی پیشگویی هم بلد است همچنین مقداری دعا نویسی و … با مقدار متنابهی مرید و جانفشان که به او ایمان دارند و در مواقع خطر ازو دفاع می‌کنند البته اگر استاد و مراد از نیروی ماوراء الطبیعه استفاده نکند.
گاهی هم اگر از حرفای قصار مراد و شیخ چیزی بفهمند نعره می‌کشند و سینه چا‌ک می‌کنند.

@khodshenasi7

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *