شرح و تفسیر تعظیم و نعت مصطفی علیه السلام

0

دفتر اول “بخش ۳۵”
تعظیم نعمت مصطفی صلی الله
علیه و سلم کی مذکور بود در انجیل

 

••بود در انجیل نام مصطفی
آن سر پیغامبران بحر صفا

کلاس دوم از اول ابتدایی بالاتراست و کلاس اول ابتدایی را در بطن خودش دارد.
کلاس سوم این دوتا کلاس را در بطن خودش دارد.
دبیرستان که میرویم، نمی گوید دبستان وراهنمایی بد است بلکه می گوید بیایید چیز جدیدی یاد بگیرید.
آنچه تاخر دارد به انچه تقدم دارد، برتری دارد.
ادیان همینطور آمده اند که کامل شوند،یکی از دلایل مبعوث شدن حضرت عیسی فقط هدایت مردم نبود،بلکه آمده بود وعده بدهد که ششصد سال بعدازمن پیامبری می آید به نام احمد به آن ایمان بیاورید، اگر درآن زمان در دین مسیحیت بمانید اشتباه کرده اید؛
تعصب نداشته باشید به من ودین مسیحیت، در انجیل هم نام احمد هست، که به او ایمان بیاورید.

••بود ذکر حلیه‌ها و شکل او
بود ذکر غزو و صوم و اکل او

(حیله ها در اینجا به معنی تصمیم هاست)
شکل ظاهریش هم گفته شده بود، مردم منتظر ظهورش بودند، چون پیامبران قبلی وعده داده بودند که پیامبری ظهور خواهد کرد به نام محمد.
چگونه جنگ خواهد کرد، روزه خواهد گرفت، خورد و خوراکش چگونه است، منظور تا جزئیاتش هم گفته شده بود.

••طایفهٔ نصرانیان بهر ثواب
چون رسیدندی بدان نام و خطاب

قبل حضرت محمد برای اینکه نصرانیان ثواب ببرند، به نام حضرت محمد می رسیدند

••بوسه دادندی بر آن نام شریف
رو نهادندی بر آن وصف لطیف

عده ای که متعصب نبودن به دین خودشان، بوسه میدادندکه کاش چنین پیغمبری بیاید هر دینی هم می خواهد بیاورد، ما به دین آن رویم.
شاید در زمان ما ظهور کند، یا بعدازما بالاخره دوستش داشتند.

••اندرین فتنه که گفتیم آن گروه
ایمن از فتنه بدند و از شکوه

این گروه که متعصب نبودن به دین خودشان ، درآن فتنه و درگیری وجنگ که وزیر به راه انداخت اینان ایمن بودند، خودشان راقاطی جنگ نکردند. داستان یک ظاهری دارد ویک باطنی ظاهرش : وزیر همان ذهن زیرک ماست، ذهن من اگر متعصب باشد، جنگ می کند، جنگ افروزی می کند و من و مایی می کند. ذهن ما تعدد اندیشی می کند، فکر می کند که اینها جدا از هم هستند، وزیر هم همینکار را در بیرون می کرد، ذهن ما هم ، در درون ما همینکار را می کند. اما کسانی که تعصب نداشتند، فقط دوست داشتن که ظهور پیامبر را ببینند، اینها وارد جنگ ودعوا ومشاجره نشدند.

••ایمن از شر امیران و وزیر
در پناه نام احمد مستجیر

نمی دانستند که ادیان آمده اند که انسان را بی رنگ کنند، نیامدن که یک شخصیتی هم به تو اضافه کنند،( یک رنگی هم برتو اضافه کند) رنگارنگ و متعددت کنند. اماده اند همه را یکی کنند، در کیفیت حق قرار دهند. کیفیت حق: کیفیتی است که انسان من ومایی نمی گوید. وقتی ذهن در کیفیت حق قرار گرفت چه فتنه های بیرونی چه ذهنی خودش در امان است.
( هم از شیطان بیرون هم شیطان درونی در امان است.) پناه آورده بودند به حضرت محمد، به کیفیت حق پناه آورده بودند.

••نسل ایشان نیز هم بسیار شد
نور احمد ناصر آمد یار شد

••وان گروه دیگر از نصرانیان
نام احمد داشتندی مستهان

آنهایی که متعصب بودند، جز خودشان هیچ دینی را قبول نمی کردند؛ می گفتند: مسخره است بعدما دینی وپیغمبری بیاید، دین حق وخاتمش ما هستیم، دیگر تغییری نمی کند، دست خدا بسته است که دینش را تغییر دهد وپیامبر دیگری بیاورد. آنها خار شدند.

••مستهان و خوار گشتند از فتن
از وزیر شوم‌رای شوم‌فن

••هم مخبط دینشان و حکمشان
از پی طومارهای کژ بیان

نه دینشان و نه حکمشان درست نبود، وقتی ذهن کج و تعدد اندیشی می کند، رنگارنگی می کند، هرروز به خودش رنگ میزندو یک صفت وشخصیتی به خودش اضافه می کند،در باتلاق نفسانیت فرو میرود، هر چند ظاهرش دفاع از دین، خدا، قرآن باشد؛ اما تعصب می ورزد.

••نام احمد این چنین یاری کند
تا که نورش چون نگهداری کند

وقتی نام پیامبر ظاهرش اینچنین یاری می کند، باطنش باتو همدم شود ببین چگونه از تو نگهداری می کند. از فتنه ها وترس ها چگونه نگهداریت می کند. پس ای انسان برو به سمت حق، در کیفیت حق قرار بگیر

جز بخلوتگاه حق آرام نیست

 

هر کاری کنی آرام نمی گیری، در دنیا روی آسایش را نمی بینی الا اینکه به حق برسی
••نام احمد چون حصاری شد حصین
تا چه باشد ذات آن روح‌الامین

نام محمد مانند حصاری محکم است؛ نامش قلعه است.

••بعد ازین خون‌ریز درمان ناپذیر
کاندر افتاد از بلای آن وزیر

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *