شرح و تفسیر شعر از خدا جوییم توفیق ادب

 

شرح و تفسیر شعر از خدا جوییم توفیق ادب

•• از خدا جوییم توفیق ادب
بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

•• بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد

از خدا ادب میخواهیم،بسیارمهم است این ادب! نه آن ادبی که جامعه و یاد داده است.این ادبی که مولانا ازش یاد کرده یک نوع حالت تواضع و رضایت درونی است. اما ادبی که جامعه به ما یاد داده یک عده بایدها ونبایدهاست با این الگو بنشین، احوال پرسی کن،مهمانی برو، میزبان باش، تعارف کن اینها ادب جامعه هستند. اما ادبی که مولانا از آن حرف میزند یک حالت درونیست شبیه تواضع رضایت، به همین خاطر مولانا میگوید: بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه اتش برهمه آفاق زد
بی ادب، آن گستاخی را که در مقابل حق می کند باعث میشود که خیلی از نعمات ورحمات خدا قطع شود.
•• مائده از آسمان در می‌رسید
بی‌شری و بیع و بی‌گفت و شنید

•• درمیان قوم موسی چند کس
بی‌ادب گفتند کو سیر و عدس

موسی وقتی قوم بنی اسرائیل را نجات میدهد واز رود نیل رد می کند، خدا میگوید: هیچ زحمتی نکشید گوشت بلدرچین وعسل برای شما میدهم.عسل بخورید از گوشت بلدرچین بخورید.یک عده بی ادب گفتند:ای موسی به خدایت بگو: پس دسر و نوشابه و ماست موسیرش چه شد؟راضی نشدن به آن روزی که خدا به آنها میداد،بیشتر خواستنند. تکاثر کردنند.مائده از اسمان میرسید بدون گفت وشنید، یه عده بی ادب گفتن سیر وعدسش کو؟؟ از آسمان روزیشان قطع شد، خدا گفت دیگر نمیدهم.گفت: برید خودتان کار کنید، بیل و داس بزنید خودتان بکارید هرچی می خوایید بخورید. این مال قوم موسی!

•• باز عیسی چون شفاعت کرد حق
خوان فرستاد و غنیمت بر طبق

حواریون نزد عیسی بودنند غذا خواستنند عیسی هم از خدا خواست آمد غذا در طبق هایی

•• مائده از آسمان شد عائده
چون که گفت انزل علینا مائده

غذای آسمانی آمد چون که عیسی گفت: خدایا غذایی برای ما بفرست.

•• باز گستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زله‌ها برداشتند

این گدا منشی و نارضایتی انسان مگر تمامی دارد؟

•• لابه کرده عیسی ایشان را که این
دایمست و کم نگردد از زمین

عیسی گفت: ای قوم من این حرفهارا نزنید زشت است! این دائمی است، همیشه میاید خدا چیزی را داد دیگر قطع نمی کند خدا رحمتش را قطع نمی کند چیزی را که دادپس نمی گیرد این روزی که به شما میدهد تا حالا داده و از گرسنگی نمرده اید از این به بعد هم میده همانطور که به گنجشک وروباه میدهد. آنها نه پس انداز دارند، نه توی بانک پول دارند هرروز که از خواب بیدارمیشوند خداروزیشان را میدهد.

•• بدگمانی کردن و حرص‌آوری
کفر باشد پیش خوان مهتری

انها بدگمان نیستند؛ ای انسان! تو چرا بدگمانی به خدا؟ میگویی امروز داد فردا نمیدهد! یک خواجه ای، اربابی، پولداری یک سفره ای را پهن می کند تو هیچ گاه بدگمان نمیشی که الان این را بخورم تمام میشود! میدانی که این پولدار است هر چی که بخوری وبخواهی سلف سرویس میاید پشت سرهم! اما نسبت به خدا نمیدانم چرا اینگونه هستی ای بنده!؟
این بدگمانی وحرص تو! کفرست.

•• زان گدارویان نادیده ز آز

یعنی ندیده ونخورده

•• آن در رحمت بریشان شد فراز

خداوند میگوید: من در گمان بنده خود هستم به من خوش گمان باشد من خوش گمانی آن را تبدیل به بدگمانی نمی کنم؛پس چرا ما بدگمان باشیم که خدا نعمت ورحمتش را قطع کند؟ به خاطر گدا صفتی آن در رحمت بسته شد.

•• ابر بر ناید پی منع زکات

نان به همدیگر نمیدهند که پولم کم میشود، انفاق نمیکنند، ازدست فقیر نمیگیرند(کمک نمیکنند)خدا ابر نمی فرستد، هر چقدر می خواهی برو باردارش کن نمیدهد. منظور از زکات، انفاق است اگرانسان به خدا خوش گمان باشه به فقیرهم میدهد دیگر از بدگمانی است که مال دنیا را دو دستی گرفتیم رهایش نمی کنیم.

•• وز زنا افتد وبا اندر جهات
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بی‌باکی و گستاخیست هم

تمام این افکار ناهنجارها،ظلمات وغمی که تو داری به خاطر نداشتن اعتماد به خداست. به خاطربی با کی و گستاخی خودت است.خداوند در قرآن می فرماید هرچی خوبیست از خداست، هر چی بدیست از خودتان است.

•• هر که بی‌باکی کند در راه دوست
ره‌زن مردان شد و نامرد اوست

هرکی گستاخی کند در راه خدا راه حق را میبندد.

•• از ادب پرنور گشته‌ست این فلک

این نظم را خدا کار گذاشته است، همه از روی نظم کار می کنند؛ ابر و با دو فلک با این نظم کار می کننداز فرمان خدا سرپیچی نمی کنند.

•• وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جرات رد باب[جرات همان گستاخی] منظور از عزازیل همان ابلیس هست؛ ابلیس گستاخی و بی ادبی نشان داد در مقابل خدا ایستاد با خدا کل کل کرد،گفت من را از آتش افریده ای! انسان از
خاک بدبو افریده ای اتش پاک است نور دارد! خاک لجن وبد بوست! چرا من باید به انسان سجده کنم؟ من به حرف تو گوش نمیدم! رد باب شد از این در رانده شد.

ادامه داستان

ملاقات پادشاه با آن ولی که در خواب نمودند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *